اگر به دنبال موفقیت در کسبوکار هستید قطعاً دیدن فیلمهای انگیزشی کسب و کار میتواند کمک کند تا نکات بسیار مهمی را یاد بگیرید و با اجرای آن نکات به موفقیتهای زیادی دست پیدا کنید. در این مقاله از سایت مدیرپولساز تصمیم داریم فیلم ایرانی بادیگارد را به شما پیشنهاد دهیم هر چند که این فیلم جز فیلم های انگیزشی کسب و کار نیست اما مرور 5 درس زیبایی که در این فیلم سینمایی به نمایش گذاشته شده است برای هر کارآفرین و صاحب کسب و کاری ضروری است، در این مقاله این 5 درس زیبا را با هم مرور می کنیم:
1-به خاطر پول کار نکنید..
بارها در کتابهای موفقیت خواندهایم که «دلیل آنکه ثروت آفرینان به فراوانی می رسند این است که برای پول کار نمی کنند، پول برایشان مهم است اما اولویت اول نیست» یا نکته مهمی که برای افراد فقیر باید به آن اشاره کرد «به خاطر پول کار کردن است». این نکته ی مهمی است که بارها در دوره پیشرفته فروشنده مجازی تاکید کرده ام که وقتی برای پول کار میکنیم، پول زیادی به دست نمیآوریم و هرچقدر بیشتر زور میزنیم کمتر پول به دست میآوریم. شاید برای شما هم مثل افراد زیادی این سؤال پیش بیاید که اگر برای پول کار نکنیم برای چه کارکنیم که ثروتمند شویم. دیالوگ زیبای حاج حیدر: بادیگارد برای پول کار می کنه، اما محافظ نه محافظ برای اعتقاداتش کار می کنه. لذت زندگی ثروت آفرینان فقط پول درآوردن نیست لذت بردن از جنگیدن است برای آنچه به آن هدف، اعتقاد یا عشق میگویند.
تفاوتی که در زندگی افراد موفق ایجاد تفاوت میکند، آنچه به آنها نیروی جادویی میدهد، جنگیدن برای اعتقادات
است، برای هدف است. شما به راحتی میتوانید در این فیلم ایستادن در زمان ورشکستگی و زیر ضربات مرگبار زندگی را ببینید؛ زمانی که حاج حیدر از یک فرد سیاسی رده یک به حفاظت یک جوان نزول شأن پیدا میکند و باید از بنز اس ۵۰۰ پیاده شود و به موتورسواری بپردازد. یا جایی که متهم و خلع سلاح میشود؛ جایی که همه با نگاه تحقیر نگاهش میکنند (مجلس ختم)؛ اما حیدر، حیدری ایستاده است بدون اخم، بدون شکایت با تمرکز بر یک هدف والا، یک عشق سوزان که در تمام زندگیاش جاری است. نه یک وظیفه – حفاظت از شخصیت نظام، نه محافظت از یک فرد.
۲- مرگ اعتقاد و علاقه به شغل، تولد زندگی روباتی و آدمهای برقی است.
جای دیگری، وقتی مریم ذبیحی دختر حاج حیدر شغل همسر آیندهاش را وظیفه میداند نه اعتقاد؛ در حقیقت ما را با فاجعه روبات شدن افراد در کارشان مواجه میکند. بدون دلبستگی به آن، بدون آرمانگرایی در شغل که امروز اپیدمی شده است روبه رو میکند. وقتی کاری از سر وظیفه نه از سر اعتقاد و عشق انجام میشود، انجام شده است اما اثری ندارد. در مدیریت دو واژه آشنا وجود دارد، «کارایی» و «اثربخشی». وقتی کارایی بدون اثربخشی بالا می رود، تلاش اضافه دردی را دوا نمیکند. یکی از مؤلفههای اثربخشی داشتن علاقه و تخصص در کاری است که انجام میدهیم؛ اما از بین رفتن عشق و اعتقاد در کار و نزول آن به یک وظیفه ایجاد روح آدمآهنی در فضای کار، آن هم برای لقمهای نان فاجعهای است که امروز در کشور ما فراوان دیده میشود. وقتی کاری را دوست نداریم و فقط برای لقمهای نان آن را انجام میدهیم، چه عاقبتی منتظر ماست.
تصور کنید اگر حیدر ذبیحی برای لقمهای نان (فیش حقوقی) که بارها به آن اشاره میکند کار میکرد، چه میشد؟
معامله میکرد، کوتاهمی آمد، هم رنگ میشد و… اسطوره حيدر ایجاد میشد؟ جمله زیبا و تلنگری دیگر: بادیگارد مزدور است، اعتقاد پشت سرش نیست. به جای بادیگارد عنوان شغلی خودتان را بگذارید و به عاقبت آن نگاه کنید. نتیجهاش چیست؟ شغل کسلکننده، بخورونمیر که شما عمرتان را تلف میکنید و دیگران لذتش را میل میکنند، فرسایشی، تمامنشدنی و زجرآور…
٣- تفاوت نسلها و تغییر معنی کار بین دو نسل؛ عار بودن کار
مقایسه پنهان بادیگارد دهه ۶۰ (حیدر) و دهه ۹۰ (داماد حاج حیدر) که کمرنگ شدن عشق و اعتقاد را در کارنشان میدهد، متأسفانه بخشی جدانشدنی از وضعیت امروز کارمندان و کارگران است؛ افرادی که پیامد ناخواسته شرایط و آموزشهای غلط هستند. آنچه باید به افراد در هر سمتی آموزش داده شود با عشق و علاقه کار کردن بدون توجه به سمت است، اینکه من وقتی کاری را میپذیرم فقط و فقط آنچه مهم است به بهترین نحو انجام دادن آن است تا خدمتی از این طریق با کشور و مردمم کرده باشم، اما زمانی که وظیفه جای آرمانگرایی و عشق را میگیرد نتیجهاش به بهترین نحو پیچاندن کار است. برای ایجاد اسطوره در زندگیمان باید یک حاج حیدر را در درون خودمان و کارمان کپی کنیم و بسازیم تا حالش را ببریم.
۴- پذیرفتن قوانین دست و پاگیر و غیرمنطقی موجود
این فیلم هم یک قربانی قوانین و احکام دولتی را نشان میدهد که به جای بال بودن وبال میشود، فردی که خودش باید متخصص و سینه سوخته حفاظت باشد، مأمور بررسی ماجرا میشود، اما او فقط قوانین را میفهمد و بدون درک شرایط به قضاوتی تلخ دست می زند و با ندیدن طراح ماجرای ترور، قربانی آن را محکوم و حذف میکند. از این قبیل گل به خودیها در فضای کسبوکار ایران بسیار زیاد است قوانین کار، عدم هماهنگی مقررات دستگاههای نظارتی که جز چزاندن کارآفرینان و کارگران کاری نمیکند و چه بسیار افسران اقتصادی ایران را همین عوامل در مقابل دشمن در بازارهای داخلی و خارجی خلع سلاح کرده است. از دست دادن بازار افغانستان، از بین رفتن تولیدکنندگان داخلی اما هستند افرادی که در بدترین شرایط باز هم ادامه میدهند. جنگیدن برای هدف را تنها عامل زنده بودن میبینند.
۵- عمود نامرئی مردان موفق
همسر حاج حیدر، عمود نامرئی خیمه این اسطوره ستودنی است. همان فاطمه حاج کاظم که با فرستادن پلاکش او را در بدترین شرایط دوپینگ کرد اینجا هم او را تیمار میکند، امید میدهد و چند باره به میدان میفرستد؛ مانند این زنان در زندگی کارآفرینان ایرانی زیاد هستند. زنانی که کارآفرینانی را حمایت و هدایت میکنند و دیده نمیشوند؛ اما باز هم تفاوت نسلی و تغییر پارادیم ها، ازدواج را از هندوانه در بسته به سطح پالام پلوم پلیش نازل کرده و بنیانهای سست که بر هيچ بنا شده است در هر بحرانی از کمر به میلیون قسمت مساوی پودر میشود. آمار وحشتناک طلاق توافقی کاری ندارم، مشکلاتی که جامعه را آبستن بحرانی عجیب نشان میدهد. هرچند موضوع این فیلم ربطی به کارآفرینی و کسبوکار ندارد اما سبک زندگی افراد موفق دارای الگوهای مشابه فراوانی است که فیلم لذتبخش ابراهیم حاتمی کیا بهانهای برای دیدن و مرور آن است.
اگر صاحب کسب و کار هستید و نمی دانید چگونه فروش خودتان را افزایش دهید، پیشنهاد می کنم با کلیک کردن بر روی عکس زیر، کتاب رایگان ((چطور اولین مشتری را در کمتر از یک هفته پیدا کنیم؟)) را دانلود کرده و مطالعه کنید.